معرفی ترصیع

معرفی «ترصیع»

ترصیع در لغت به معنی  نشاندن جواهر بر روی اشیاء به منظور زینت بخشیدن به آن می باشد. مثل جواهر نشانی بر روی عصا، جعبه‌های نفیس، تاج و...
ترصیع  در ادبیات فارسی به نوعی «آرایۀ ادبی» گفته می شود؛ استفاده از کلماتِ مصراعی با مصراع دیگر یا جمله‌ای با جملۀ دیگر که در وزن و حروف پایانی یکسان باشند. می توان گفت این صنعت ادبی نوعی از سجع متوازی است.


ترصیع در موسیقی:
در این مجموعه، تصانیف از نظر ادبی با شیوه‌ای متفاوت ساخته و پرداخته شده که برای معرفی نحوۀ طراحی و بررسی این شیوه که آهنگساز آن را ترصیع نامیده،باید اشاره‌ای به فرم‌های قطعاتِ باکلام ضربی (متریک) در موسیقی امروز داشت:

تصنیف: قطعه ‌ایست با کلام که در طول آن، آهنگساز آزادی عمل دارد، وزن آن متغیر بوده و وزن شعر را معمولاً آهنگ مشخص می‌کند، شعری برای آهنگ با وزن و تعداد ابیات مورد نیاز سروده می‌شود.

ترانه: ساختار ترانه بسیار شبیه به تصنیف است، با این تفاوت که نگاه آهنگساز و خصوصاً ترانه‌سرا نگاهی کاملاً مردمی است و عموماً محتوای شعر از واژه‌های محاوره‌ای و رایج بین مردم تشکیل می‌شود و آهنگ هم ساختاری ساده و معمولاً فرح بخش دارد.

کار عمل: قطعه ‌ایست با کلام که آهنگ آن بر روی اشعار کلاسیک و از پیش سروده شده ساخته می‌شود و در طول قطعه، وزن شعر ثابت است و دیگر خصوصیات موسیقی از جمله طول قطعه از شعر تبعیت می‌کند. عموماً این فرم ماهیت بداهه پردازی دارد. گروهی، برخی کار عمل‌ها را گونه‌ای از تصنیف می‌دانند که به نوعی درست است.

هنرمندانی معتقدند می‌توان بر روی اشعار کلاسیک با وزن ثابت هم تصنیف ساخت، مانند کار عمل، تنها با این تفاوت که ماهیت بداهه‌پردازی بسیار کمرنگ می‌شود و باید با پردازش مفصل، به تصنیفی با شعر کلاسیک دست یافت، اما همچنان آهنگساز از اوزان متغیّر محروم است.
ابداع و پیدایش این طرح (ترصیع) بر آمده از چند نیاز و خلاء است: اوّل اینکه با تصنیف ساختن، به شیوة معمول، همواره باید تصنیف‌سرا برای آهنگ، شعری بسراید که با وجود ارزش‌های آن، آهنگساز در این شیوه از اشعار کلاسیک و فاخر ادبیات کهن محروم می‌شود، مگر درصورت استفاده از آرایه‌های ادبی چون تضمین که خود می‌تواند ناهماهنگی‌هایی از جمله ناهماهنگی‌های زبانی در پی داشته باشد. و اگر آهنگساز بخواهد از اشعارِ کهن استفاده کند، امکان تغییرِ وزن در آهنگ را از دست می‌دهد و عنان آهنگ کاملاً در دست شعر قرار می‌گیرد و در نتیجه، کارعمل و یا تصنیفِ نوع دوم حاصل می‌شود.

از نکات دیگر در ساختِ تصنیف با استفاده از اشعار کلاسیک این است که اگر آهنگساز یک یا دو بیت از غزلی را بپسندد، ناچار است دیگر ابیات غزل را هم استفاده کند که ممکن است ابیات دیگر، سست و یا دارای واژه‌های نامأنوس باشد و یا آهنگساز مجبور به تکرار بیش از حد یک یا دو بیت می‌شود که در نتیجه هر دوی این موارد منجر به محصور شدن قوۀ خلاقۀ آهنگساز می‌شود.
موضوع نامأنوس (غیر موسیقایی) بودن واژه‌ها، به این منجر می‌شود که از آثار بسیاری از شعرای نامدار فارسی زبان محروم شویم و در عمل حجم عمده‌ای از اشعارِ به کار رفته در موسیقی ایران زمین، تنها از میان آثار بزرگانی چون حافظ، سعدی و مولانا برگزیده شود. 
(لازم به ذکر است که آثاراین سه شاعر نامدار خصوصیات برجستة بسیاری دارند که از این مقال خارج است. قصد نگارنده تنها اشاره به موسیقایی بودن عموم واژه ها در اشعار این بزرگان است.) 

طرح مذکور (ترصیع) به آهنگساز امکان می‌دهد که هم از اشعار کلاسیک و کهن بهره ببرد و هم بتواند با تغیر وزن در طولِ قطعه، به کارش تنوّع ببخشد. به این گونه که تصنیفی با یک، دو یا چند وزن (مشروط به استفاده از اوزان متداول در شعر فارسی) ساخته می‌شود و ابیات مربوط به تصنیف از میان چند قالب (غزل، دوبیتی، رباعی و ...) انتخاب می شود. ممکن است اشعار از یک شاعر و یا چند شاعر باشد. در واقع آهنگساز تصنیفی ساخته است که شعر آن را چند شاعر سروده‌اند. این کار نیاز به گزینشی دقیق و تخصصی دارد تا اشعار هماهنگی مفهومی، زبانی و ادبی کافی داشته باشد. آنچه مهم است هماهنگی بین ابیات است. چرا که پس از اتمام و چینش آن‌ها، آهنگساز ترکیب و گاهی بیانی تازه از ابیات منتخب ارائه می‌کند. ممکن است بیتی درمیان ابیات غزلی یک مفهوم و در میان ابیات برگزیده در تصنیف ساخته شده به این شیوه، مفهومی دیگر را القا کند که می‌تواند ارزشی ادبی در پی داشته باشد. دیگر اینکه بسیار دیده‌ایم آهنگسازان بارها از شعری تکراری استفاده کرده‌اند و همین موضوع باعث می‌شود اثر در نظر مخاطب تکراری جلوه کند. ولی با استفاده از بیت یا ابیات مورد نظر به این شیوه (ترصیع)، آهنگساز نه تنها از شعر دلخواه استفاده می‌کند بلکه ترکیب جدیدی به گوش مخاطب می‌رساند. از دیگر محاسن این طرح (ترصیع) تنوع بخشیدن به کلام است. آهنگساز ملزم به استفاده از تمام ابیات شعر نیست و تنها از ابیات مناسب با فضای اثر استفاده می‌کند و ابیات دیگر را درآثار شعرای دیگر می‌یابد. این کار خود جنبه‌ای پژوهشی و ارزشمند دارد و گاهی نتایج جالبی بدست می‌آید. (مباحثی همچون دیدگاه‌های مشترک ادبی، عرفانی و ...، میان شعرایی که در قرون مختلف می‌زیستند و با اینکه یکدیگر را ندیده‌اند، ولی به طرز حیرت‌آوری از احوالی مشترک سخن می‌گویند.)

لازم به ذکر است شبیه به این طرح (ترصیع) در موسیقیِ با کلام ایران زمین بی سابقه نیست و شاید با جستجو و کاوش به نمونه‌های مشابه دست یابیم، خصوصاً در آواز‌خوانی (موسیقی آوازی بدون ضرب متوالی) نمونه ای با عنوان «مرصّع خوانی» داریم که، متأسفانه تعریف دقیقی از این مقوله نداریم ولی یکی از تعاریفِ افواهیِ رایج در بین پیش‌کسوتانِ موسیقی به این شرح است که خواننده دو یا چند بیت برجسته، هماهنگ از نظر مفهوم  و معمولا هم وزن را از اشعار مختلف کنار هم قرار می‌دهد و به صورت آوازی (بدون ضرب متوالی) اجرا می‌کند. شاید در موسیقیِ با کلام ضربی هم نمونه‌های مختصری یافت شود، که تناقضی با این طرح (ترصیع) ندارد.

به طور خلاصه می‌توان گفت هدف از ابداع و ارائۀ این طرح (ترصیع) تولید آثاری با امکان بهره مندی از اشعار عموم بزرگان ادب فارسی، امکان تغیر وزن در طول قطعه و تنوع بخشیدن به کلام است که شاید بتوان آن را نوعی از تصنیف سازی به شمار آورد.
برای شنیدن نمونه ای از طرح مذکور می توان به آلبوم «آستان عشق» مراجعه نمود.

از ویژگی‌های مجموعه «آستان عشق» که تصنیف هایش برای نخستین بار به شیوۀ ترصیع ساخته شده، می‌توان به حال و هوای معنوی آن اشاره کرد. نگاه آهنگساز، برای انتخاب اشعار از دریچه عرفان بوده و ابیات دو تصنیف (ترصیع) این مجموعه - با عناوین «شراب عشق»  در مایه افشاری و «خیال تو» در مایه دشتی- از میان اشعار مولانا، حافظ، سعدی، اوحدی مراغه ای، محتشم کاشانی و صغیر اصفهانی برگزیده شده است.

با احترام، توحید وحید